بازگسستن

«لغت نامه دهخدا»

[گُ سَ تَ] (مص مرکب)گسستن. رها کردن. جدا شدن :
چون ز تو من بازگسستم، ز من
بگسل و کوتاه کن این قیل و قال.
ناصرخسرو.
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر