«لغت نامه دهخدا»
[غِنْ] (ع ص) طلب کننده. طالب. ج، بُغاه و بُغیان. (تاج العروس) (اقرب الموارد). - جمل باغ؛ لایلقح. (از اصمعی بروایت تاج العروس). شتری که باردار نگرداند ناقه را. (ناظم الاطباء). || ستم کننده. تجاوزکننده. تجاوزکننده از حق بسوی باطل. (از تاج العروس). ظالم. (اقرب الموارد). سرکش. عاصی بر خداوند و مردم. (از اقرب الموارد) : انما حرم علیکم المیته والدم و لحم الخنزیر و ما اهل به لغیرالله فمن اضطر غیر باغ ولاعاد فلا اثم علیه ان الله غفور رحیم؛ جز این نیست که حرام کرده بر شما مردار و خون و گوشت خوک و آنچه را صدا بلند کرده شد به آن از برای غیر خدا، پس کسی که ناچار شد باغی و تجاوز کننده نیست، پس نیست گناهی بر او بدرستی که خدا آمرزنده است. (قرآن 2/173). فانه رجس او فسقاً اُهِلَّ لغیرالله به، فمن اضطر غیر باغ ولاعاد...؛ پس آن [ مردار و خون و گوشت خوک ] پلید است و فسقی که بانگ زده شده از برای غیر خدا، پس کسی که مضطر شد، غیر باغی و نه تجاوز کننده است... (قرآن 6/145) انما حرم علیکم المیته والدم ولحم الخنزیر... فمن اضطر غیر باغ ولاعاد... (قرآن 16/115).