باغه

«لغت نامه دهخدا»

[غَ] (اِخ) شهری است به مغرب. (منتهی الارب). شهری به اندلس از استان اِلبیره. در آب این شهر خاصیت عجیبی است، چه در طول جویهایی که از آن میگذرد تولید رسوب و سنگ میکند. در آنجا زعفران بخوبی بعمل می آید و بنواحی دیگر حمل میشود. بین باغه و قرطبه قریب پنجاه میل فاصله است. عبدالرحمن بن احمدبن ابی المطرف قاضی جماعت در قرطبه از آن شهر است که بامر هشام بن الحکم در سال 402 ه . ق. قاضی آن شهر شد. (از معجم البلدان). و رجوع به قاموس الاعلام ترکی ج 2 ص 1199 شود. باغه شهرکی است زیبا بعلت فراوانی آب، رودخانه ای از وسط آن میگذرد و باغستانها و موستانهای فراوان دارد و در جهت شرقی آن قلعهء قبذاق قرار دارد. نام شهر باغه در قدیم ایباغنوم(1) بوده است و اعراب آنرا باغووباغه خواندند و مردم اسپانیا پریغو(2) گویند و بلهجهء عامه بیغه نیز خوانند و از توابع غرناطه است. در حدود این شهر معادن سنگهای مرمر گرانبهای خوشرنگ فراوان است. رجوع به الحلل السندسیه ص130 و 189 و 232 و همچنین رجوع به باغنه شود.
(1) - Epagnumm.
(2) - Priego.
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر