بخشاینده

«لغت نامه دهخدا»

[بَ یَ دَ / دِ] (نف) رحمان و ترحم کننده. (ناظم الاطباء). رحمان. رحیم. حنّان. (منتهی الارب). بخشش کننده و مرادف الرحمن است. (آنندراج). جوانمرد و سخی. (ناظم الاطباء). کریم. (منتهی الارب). راحم. عَفُوّ. (یادداشت مؤلف) : مهربان است و بخشاینده. (تاریخ بیهقی ص 316). بسم الله؛ بنام خداوند الرحمن؛ بخشاینده، الرحیم؛ مهربان. (کشف الاسرار ج 3 ص546)(1)بخشاینده ای که تار عنکبوت را سد عصمت دوستان کرد. (کلیله و دمنه).
چو بخشاینده و بخشندهء جود
نخستین مایه ها را کرد موجود.نظامی.
جرم بخشنده و بخشاینده
در بروی همه بگشاینده.جامی.
(1) - صاحب کشف الاسرار در جاهای دیگر (ص 1 و 284 ج 3) الرحمن را «فراخ بخشایش» ترجمه کرده است.
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر