برپراکندن

«لغت نامه دهخدا»

[بَ پَ کَ دَ] (مص مرکب)پراکندن :
سکندر همه جامه ها کرد چاک
بتاج کیان برپراکند خاک.فردوسی.
خسک برپراکند بر گرد دشت
که دشمن نیارد بر آن جا گذشت.فردوسی.
رجوع به پراکندن شود.
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر