«لغت نامه دهخدا»
[بَ دِ سَ کَ دَ](مص مرکب) کنایه از ناخوش و بی مزه گردانیدن. (آنندراج). بر طبع خوردن. (مجموعهء مترادفات) : عاق است بمذهب مروت فرزند پدر نکرده خدمت خاص این پدری که بهر ما کرد لذات بهشت بر دلت سرد.واله (آنندراج).