«لغت نامه دهخدا»
[بَ زَ] (اِ) (از: برز بمعنی زراعت + ه ، پسوند نسبت) شاخ درخت. (برهان) (انجمن آرا) (آنندراج) : مکن بیش جهد و مزن آتشی که در برزهء تر نخواهد گرفت.نزاری. || ماله. (شرفنامهء منیری). || گاو زراعت و آن گاوی است که بدان زمین را شیار کنند. (انجمن آرا) (آنندراج). رجوع به برزه گاو شود.