«لغت نامه دهخدا»
[بَ] (ص مرکب) همانند برق. || مجازاً، تند و سریع. || درخشان : صبح ز مشرق چو کرد بیرق روز آشکار خنده زد اندر هوا بیرق او برقوار.خاقانی.