«لغت نامه دهخدا»
[بَ] (اِ) علف دواب. (برهان) (از آنندراج). || خوراک و قوت. (ناظم الاطباء). || زنبور عسل. || انتظار و امیدواری. (برهان) (از آنندراج). میل و خواهش. (ناظم الاطباء). برمور. پرمور. پرموز.