«لغت نامه دهخدا»
[بُ دَ] (مص مرکب) آشکار کردن. (ناظم الاطباء). فاش کردن رازی را. (یادداشت مرحوم دهخدا). || اقرار کردن به گناهی. اعتراف و اذعان کردن به سرقتی و مانند آن. (یادداشت مرحوم دهخدا). || نمودن سارق مال مسروقی را. (یادداشت مرحوم دهخدا).