بری

«لغت نامه دهخدا»

[بَرْ ری] (ص نسبی) منسوب به برّ. خلاف بحری. (اقرب الموارد). هر شی ء که در زمین خشک و صحرا باشد. (غیاث). بیابانی. دشتی. || موجود زیست کننده در خشکی. مقابل موجود آبی :
بحر و بر هر دو زیر فرمانش
بری و بحری آفرین خوانش.نظامی.
|| صحرائی. مقابل بستانی (در گیاه). (از اقرب الموارد). مقابل ریفی. خودرو. جنگلی. دهاتی. (ناظم الاطباء). || وحشی. خلاف اهلی (در حیوان). (از اقرب الموارد). || (اِ) قسمی از عود بخور. (یادداشت مرحوم دهخدا).
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر