«لغت نامه دهخدا»
[تَ] (اِ) نام قسمی گل و شاید سوری : بر گلبنان گنبد اخضر نهاد او گلهای گونه گونه ز خیری و آتشی. ؟ (از مقامات حمیدی). || (ص نسبی) برنگ آتش. منسوب به آتش. و مثلثه یا بروج آتشی حمل و اسد و قوس است. || مجازاً، سخت خشمگین و غضبناک. سخت بهیجان آمده. سخت تیز و تند شده. و فعل آن آتشی شدن و آتشی کردن است.