بزازانه

«لغت نامه دهخدا»

[بَزْ زا نَ / نِ] (ص نسبی) نسبت است به بزاز. لایق و درخور بزاز. ملاخور. مجازاً عبارتست از فراوان و در دسترس همه. کم بها. مقابل عزیز :
عصمت از محبوب هرجائی مجو رسم وفا
زآنکه بی لذت بود میوه چو بزازانه شد.
عصمت (از فرهنگ ضیاء).
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر