«لغت نامه دهخدا»
[جَ / جُ] (اِ) بادی که با آواز از گلو برآید. آروغ. فوز. باد گلو. رجک. جشا. رغ : ناخوشی های دهر را بالکل بایدت خورد و نازدن آجل.روزبهان. بسته دایم دهان خویش از بخل کز گلو برنیایدت آجل.؟