«لغت نامه دهخدا»
[اَ بُشْ شی] (اِخ) خزاعی. شاعری از عرب نام وی محمّدبن عبدالله بن رزین و صاحب اغانی گوید او عم دعبل خزاعی است و ابن قتیبه گوید: وی پسر عم دعبل است. ابتدا وی شاعر درباری خلیفه هارون الرشید بود و سپس در ملازمت امیر رقّه میزیست و به آخر عمر نابینا گشت. او را قصائدی است در تحسر بر بینائی خویش وفات وی به سال 196 ه . ق. بوده است. و ظاهراً ابوالشیث در قصیدهء منوچهری با ثاء مثلثه همین ابوالشیص باشد. برآن وزن این شعر گفتم که گفته است: ابوالشیص اعرابی باستانی ساقبل واللیل ملق الجران غراب ینوح علی غصن بان. و ابن الندیم گوید: دیوان او را صولی گرد کرده و آن صد وپنجاه ورقه است. و کنیت دیگر او ابوجعفر است.