«لغت نامه دهخدا»
[خِ] (ع ص) گیرنده. ج، آخذین. || شتری که بفربهی آغازیده باشد. || اشتری که دندان آن شروع ببرآمدن کرده باشد. || شیر که زبان بگزد از شدت ترشی. || آنکه چشم دردگن دارد.