«لغت نامه دهخدا»
[پُ مَ عَ لَ / لِ] (ص مرکب) که مشعله بسیار دارد. سخت منور. بسیار روشن : جهان از غریو رعد و کوس و نهیب برق و شمشیر پرمشعله شد. (ترجمهء تاریخ یمینی). پرمشقت. [پُ مَ شَ ق قَ] (ص مرکب)صاحب رنج و مشقت و تعب بسیار.