«لغت نامه دهخدا»
[پَ زَ دَ / دِ] (نف) طباخ. طأهی. خوالیگر. دیگ پز. آشپز. باورچی. خوراک پز. || آنچه بر زخم و جراحت نهند. پختن مادّه را مرهم(1). ملهم. (برهان). . (فرانسوی) (1) - Onguent . Cataplasme