«لغت نامه دهخدا»
[پِ سَ رِ] (اِخ) قَصّار اُمّی. شاید یکی از این دو تصحیف دیگری است و آن نام شاعری است باستانی و از او ابیات ذیل در فرهنگ اسدی شاهد آمده است از جمله: در لفظ قُبا که نام شهری است: پست نشسته تو در قبا و من اینجا کرده ز غم چون رکوک بوق چو آهن (؟). و در لفظ رکوک (کرباس) گوید: بار ببسته ست در رکوک من اینجا کرده رخم چون رکوک و بوق (؟) چو آهن. در لغت کفا (بمعنی سختی و رنج) بیت ذیل بنام قصار(1) امی بشاهد آمده است: میر ابواحمد محمد خسرو ایران زمین آنکه شاد است او و دور است از همه رنج و کفا(2). (1) - ن ل: فصار. (2) - ن ل: آنکه پیش آرد در شادی چو پیش آید کفا. و مراد از ابواحمد ظاهراً محمد بن محمود سبکتکین باشد چه کنیت محمد، ابواحمد بوده است. والله اعلم.