«لغت نامه دهخدا»
[پُ تِ هَ اَ] (حامص مرکب) تنظیم الفبائی فیش ها. || در قمار، ورق ها را بحیله بر وفق نفع خود قرار دادن. || حیلت و تزویر و دسیسه برای انجام کاری بنفع خویش. کلاغ و کبوتر جفت کردن(1). -پشت هم اندازی کردن.؛ رجوع به پشت هم انداختن شود. . (فرانسوی) (1) - Tramer