پشت هم اندازی

«لغت نامه دهخدا»

[پُ تِ هَ اَ] (حامص مرکب) تنظیم الفبائی فیش ها. || در قمار، ورق ها را بحیله بر وفق نفع خود قرار دادن. || حیلت و تزویر و دسیسه برای انجام کاری بنفع خویش. کلاغ و کبوتر جفت کردن(1).
-پشت هم اندازی کردن.؛ رجوع به پشت هم انداختن شود.
.
(فرانسوی)
(1) - Tramer
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر