«لغت نامه دهخدا»
[خوَرْ / خُرْ دَ] (مص مرکب) پیچ خوردن. بدور خود پیچیدن. تاب برداشتن. تافته شدن چنانکه نخی تابیده. - پیت خوردن پا؛ پیچیدن پا هنگام رفتن. پیتیلی خوردن (در تداول مردم قزوین).