پیشکش کردن

«لغت نامه دهخدا»

[کَ / کِ کَ دَ] (مص مرکب) تقدیم کردن. هدیه کردن کهتر چیزی را بمهتر :
دستارچه ای پیشکشش کردم گفت
وصلم طلبی زهی خیالی که تراست.حافظ.
رجوع به پیشکش و شواهد آن شود.
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر