«لغت نامه دهخدا»
[گُ تَ] (مص مرکب)برابر گذاشتن. نزدیک قرار دادن. روبروی نهادن. || گذاشتن که بحضور رود. بار دادن. گذاشتن که بر شخص درآید : و باز آمد از پس دیگر روز هیچکس را پیش نگذاشتند که رنجورتر شده. (قصص الانبیاء ص239).