«لغت نامه دهخدا»
[خو / خُنْ] (ص، اِ) (شاید مخففی از آغا + خوندگار، به معنی خداوندگار) ملا. منلا. عالم. طالب علوم دینیه. || مکتب دار کودکان. معلم کُتّاب. - آخوندبازی؛ توسل بحیل شرعی. آخوند نباشد درد و غم، گفتن؛ کسی را که بیمار نیست به القاء بیمار کردن.