تاریخ مصر

«لغت نامه دهخدا»

[خِ مِ] (ترکیب اضافی، اِ مرکب) حسن تقی زاده در کتاب گاه شماری آرد: از ابتداء تاریخ مصر یعنی سلسلهء اول فراعنه سال شمسی 365روزه جاری بوده است و الحاق خمسهء مسترقه (اِپاگومن(1) یا ابوغمنا به اصطلاح مؤلفین اسلامی) از قدیمترین ادوار تاریخ دیده میشود ولی ظاهراً قبل از آن باز سال قمری در عهد قبل التاریخی معمول بوده و شاید بعدها سال 360روزه (با 36 عشره) و بعد سال 365روزه دایر شده است(2).
بعضی عقیده دارند(3) که ماههای قمری باز در جنب سال شمسی باقی و پهلو بپهلو جاری بوده و در هر موقع که روز معینی از ماه قمری با همان روز از سال شمسی و ماه 30روزه مطابق می افتاد و آن روز عید گرفته میشد(4). نخست سال به 72 خمسه و 36 عشره تقسیم میشده و بعد که سال 365روزه اتخاذ گردید یک خمسه هم بر سال اضافه کردند و 73 خمسه شد. روزهای ماه اسمی داشته و هر یک بخداوندی منسوب بود(5). روز آخر ماه را «الک» می نامیدند(6) (مثل سلخ در ماه عربی و اسم مخصوص آخر ماه در ماه های پارسی قدیم). اول سال اساساً از موقع بالا آمدن نیل و اولین طلوع صبحی شعرای یمانی بوده که نزدیک بهم وقوع می یافته (مدتی مدید در 19یا20 ژوئیه، تموز رومی)(7) و در ابتدای امر اول ماه توت مصری در همین نقطه بوده است، ایام خمسهء مسترقه نحس بوده و هر روز از آن به اسم یکی از خدایان بود. این پنج روز مخصوص عید اموات بوده است(8) و در کتیبه ها از عهد سلسلهء پنجم فراعنه دیده میشود. برای عودت سال بنقطهء اصلی خود یک دورهء 1460ساله داشتند که دورهء «سوثی»(9) (یعنی شعرائی) می گفتند و عبارت بود از مدت لازم برای عودت اول ماه توت (اولین ماه سال مصری) به اولین روز طلوع صبحی شعری و سر این دوره جشنی برپا میشده. بعضی قرائن و آثار دلالت بر این دارد که در نزد کاهنان سال ثابتی هم وجود داشته است که با موقع اولین طلوع صبحی شعری شروع میشد و این طبقه عید نیل و عید خرمن را با آن سال تعیین و اعلام می کردند، مردم در حفظ سال ناقصهء 365 روز و عدم تغییر آن با کبیسه و غیره بیش از اندازه متعصب بودند و حتی پادشاه قبل از جلوس خود بایستی قسم بخورد که تغییری در گاه شماری ندهد و اعمال مذهبی بایستی با همان سال سیار مجری گردد. تا سال 238 ق.م. ابداً کبیسه اجازه داده نمیشد. مصریها اعیاد زیادی در ماهها داشتند و هر عیدی با فرشته یا خداوند آن ماه مربوط و به اسم آن بود. 19 ماه توت (یعنی اولین ماه سال) عید توت نامیده میشد که عید بزرگ اموات بود(10) چنانکه گفته شد در دوره های اولی، اول ماه توت که در اصل موقع طلوع صبحی شعری و فیضان رود نیل بوده و پس از هر 1460 سال باز بهمان موقع یا حوالی آن میافتاد عید سر سال بوده ولی بعدها که بمرور زمان دیگر نه طلوع صبحی شعری و نه بالا آمدن نیل در 19 ژوئیه یا حوالی آن نبود روز اول ماه دوازدهم عید سر سال نا��یده میشد و عید همهء خدایان و عید علیاحضرت نیز بود. از این قرار ظاهراً همهء ماههای سال بمیزان یک ماه از موقع اصلی خود (حتی در سر دوره) جلو افتاده بودند. مبدأ اتخاذ سال مصری 365روزه بشکلی که ذکر شد باید در آغاز یکی از دوره های 460سالهء سوثی بوده باشد و چون آخرین دورهء «سوثی» بموجب اخباری که بما رسیده در سال 139 م. خاتمه یافته است لهذا مبدأ تأسیس این سال باید در یکی از سالهای 1221 و 2681 و 4141 ق.م. واقع شده باشد، اغلب، تاریخ اخیر را ترجیح داده اند بدلایلی که ذکرش موجب اطناب میشود(11). ظاهراً مصریها از قرن 13 ق.م. به این طرف 15 ماه توت را اول سال ثابت قرار دادند(12). (گاه شماری صص 91 - 93). بیرونی در التفهیم آرد: ... و اما ماههای قبطیان آغاز سر سال ایشان به اول دیماه پارسیان یکی است و هر ماهی با ماهی از آن هر دوران تا به آخر آبانماه، آنگه از پس مخالف شوند از قبل مخالفی جایگاه پنج روز افزونی، آنک از آبانماه نه اند چنانک عامه پندارند. ولکن از پس او نهاده است، زیرا که نوبت آخرین بهیزکها که پارسیان کردند آبانماه را بود. و این پنج روز دزدیده که آنرا نیز «اندرگاه» خوانند از پس آبانماه نهادند تا نشانی باشد آن ماه را که دو بار کرده آمد و این عادت ایشان بوده است بهر ماهی که او را نوبت بهیزک بودی که این مسترقهء دزدیده به آخر او نهادندی. (التفهیم چ جلال همایی صص231 - 232)... و قبطیان که اهل مصرند این چهاریکِ روز را پیش از زمانهء «اغسطس» یله کردندی تا از وی سالی تمام حاصل شدی بهزار و چهار صد و شصت سال. آنگه از جملهء سالهای تاریخ یک سال افکندندی، زیرا که همانست اگر یکی افکنند یا یکی بر سالها افزایند آنگه دو سال را یکی شمرند... (التفهیم ایضاً ص222).
.
(فرانسوی)
(1) - epagomene (2) - در بعضی کتیبه ها تصریح شده که بعدها پنج روز بسال اضافه کردند. در عهد اول سال چهار قسمت بود با طول مختلف و ظاهراً هر قسمتی بماهها تقسیم میشد (از بدر به بدر) بعدها ملتفت نقصان 360 روز از سال حقیقی شده و چند روزی به اختلاف بر آن می افزودند تا بتدریج بطول حقیقی سال نزدیک شدند و در هزارهء پنجم یا هزارهء چهارم ق. م. به پنج روز اضافی قرار گرفت. و در ابتداء تاریخ مصر، سال 365 روز بوده است. بنابراین سال قمری شاید در بدو استقرار مصریها در آن خطه جاری بوده و از مهد مهاجرت خود آنرا همراه آورده بودند، و سال 360 روز نیز در دورهء قبل التاریخی معمول بوده است.
(3) - Brugsch در کتاب خودش .egyptologie
(4) - بترتیب ایرانی و مطابقت اسم ماه و روز و جشن بودن چنین روز بی شباهت نیست.
(5) - این اسامی که مخصوصاً در دوره های اخیر تاریخ مصر بیشتر نمایان است و معانی بعضی از آنها با موقع آفتاب و ممازجات قمر ارتباط دارد در کتاب برگش ص332 ثبت است، آثار این اسامی از قرن 15 و 16 ق.م. دیده میشود، بق��ل مارکوارت در کتاب Untersuchungص208 هر یک از روزهای ماه دو اسم داشت یعنی در واقع اسم مرکب بوده که یکی از اجزای آن مربوط بموقع سال و فصل بوده و دیگری صفت روحانی داشته و به آیین مذهبی مربوط بوده است مث روز اول ماه عید ماه نو و عید توت بوده و هکذا، ولی این اسامی در زندگی عادی و عرف عامه جاری نبوده است، بیرونی هم (آثارالباقیه ص49) از اسامی ایام ماههای مصری ذکر می کند.
(6) - اسم مخصوص داشتن روز آخر ماه ظاهراً اثری از ماه قمری است که گاهی روز سی ام داشته و گاهی نداشته.
(7) - طلوع شعری در «ممفیس» پایتخت قدیم مصر در صبح از روی حساب در 19 ژوئیه ممکن است ولی چنانکه «گینزل» در ملحقات کتاب خود گوید چون یک ساعت قبل از طلوع آفتاب در می آید عم قابل رؤیت نیست و بهتر است اولین رؤیت آنرا در صبح 21 ژوئیه فرض کرد.
(8) - به فروردگان ایرانی شباهت تام دارد.
(9) - Sothique. (10) - مانند روز نوزدهم ماه اول سال ایرانی که روز فروردین از ماه فروردین باشد که به فروردگان معروف بوده (غیر از فروردگان آخر سال).
(11) - بعضی از محققین اخیر سال 2681 را حالا بیشتر منطقی و اقرب بصحت فرض میکنند.
(12) - یعنی موقع اصلی 15 توت را که در اوایل ماه اوت میافتد - این فقره به انتقال فرضی گاهنبار ایرانی «میذیوی شم» از اول تیرماه به 15 آن ماه که در فوق گذشت بی شباهت نیست.
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر