«لغت نامه دهخدا»
[شُ] (ص، اِ) نقایهء(1) ماست بود. (لغت فرس اسدی چ عباس اقبال ص301). ||مرد چابک بود. (لغت فرس اسدی ایضاً): نزد او آن جوان چابک رفت از غم ره گران و گوش سبک با دو نان پر ز ماست ماست فروش تاشکی برد پیش آن تاشک. منطقی (از لغت فرس اسدی چ عبّاس اقبال ص 301). ||در شعر منطقی ظرف یا نوعی ظرف است. قطعهء شاهد بر هر دو معنی تاشک است (بمعنی نفایه و مرد چابک) لکن تاشک بمعنی ظرف است و ماست مظروف آن، چه معنی شعر این است: «مرد ماست فروش تاشکی یعنی مث کاسه ای پر از ماست و دو نان برای آن تاشک (که بقول اسدی بمعنی چابک است) برد. (از یادداشتهای مرحوم دهخدا). ||بضم شین بمعنی جوان نازک اندام رشیدالقد چنانکه بر روزمره دانان ظاهر است. (از فرهنگ رشیدی). رجوع به مادهء قبل شود. (1) - و ظاهراً صحیح «نفایه» است.