«لغت نامه دهخدا»
[تَ بِ بَ] (ترکیب وصفی، اِ مرکب) تبی که هر روز بیاید و مفارقت نکند. (بهار عجم) (آنندراج). تبی که هر روز می آید و از اثر فساد شش است. (فرهنگ نظام). تب لازم. حمای دائم. حمای متصل. تب دق : گرچه در قید تو باشد ایمن از دشمن مباش میشود جانکاه تر هر گه تبی بندی شود. تأثیر (از بهار عجم).