«لغت نامه دهخدا»
[تَ] (ع مص) انگشت سبابه بر گوش کسی زدن تا درد بگیرد. (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط) (از منتهی الارب) (از آنندراج) (از ناظم الاطباء). || خشت یا سنگ در سرای افکندن. (زوزنی). بلاط گستردن خانه را. (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). || اسفالت کردن (در تداول امروز ممالک عربی). || مانده شدن در رفتن. (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط) (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء).