تجبیر

«لغت نامه دهخدا»

[تَ] (ع مص) شکسته وادربستن. (تاج المصادر بیهقی). شکسته بستن. (منتهی الارب) (آنندراج). بستن شکسته را. (ناظم الاطباء). التیام یافتن استخوان شکسته. (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط). || نیکو کردن حال کسی را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). نیکو گردانیدن و نیکو حال شدن. (آنندراج). || توانگر گردانیدن. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). || نیکو شدن حال فقیر و مستغنی شدن او پس از تنگدستی. (از قطر المحیط). || جَبَّرَ اللهُ یُتْمَه. (اقرب الموارد).
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر