تجسس گری

«لغت نامه دهخدا»

[تَ جَسْ سُ گَ] (حامص مرکب) عمل تجسس. خبر جستن و خبر خواستن و خبر پرسیدن :
تجسس گری شرط این کوی نیست
درین پرده جز خامشی روی نیست.نظامی.
رجوع به تجسس و تجسس کردن شود.
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر