«لغت نامه دهخدا»
[تَ جَنْ نُ نُ / نِ / نَ دَ](مص مرکب) تجنب کردن. پرهیزیدن. پرهیز کردن: هرکه درگاه ملوک را لازم گیرد و از تحمل رنجهای صعب... تجنب ننماید... هرآینه مراد خویش... او را استقبال نماید. (کلیله و دمنه). و رجوع به تجنب و تجنب کردن شود.