تجهضم

«لغت نامه دهخدا»

[تَ جَ ضُ] (ع مص) بزرگی نمودن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). تعظم. (اقرب الموارد) (قطر المحیط). || تکبر کردن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). تغطرس.(1) (اقرب الموارد). || تجهضم الفحل علی اقرانه؛ ای علاهم بکلکله. (منتهی الارب) (قطر المحیط). بلند شدن فحل بر کلکل ماده.
(1) - در قطر المحیط تغطرش آمده و ظاهراً مصحف است.
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر