«لغت نامه دهخدا»
[تَ حَ رُ] (ع مص) گردآمدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). فراهم آمدن قوم. (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط). || تحترشوا علیه فلم یدرکوه؛ شتافتند بر وی تا بگیر آورند او را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).