لغت نامه دهخدا

کلمه
آبش خاتون
آبشخوار
آبشخور
آبشم
آبشن
آبشن
آب شناس
آبشنگ
آب شور
آبشوران
آب شوره
آبشی
آب شیب
آب شیرین
آبشینه
آب صورت
آب طبرستان
آب طبریه
آب طلا
آب طلاکاری
آب طلایی
آب طلع
آب علا
آب غوره
آبفت
آب فرنگی
آب فشان
آبق
آبق
آب قصیل
<صفحه 11>