«فرهنگ معین»
"(زَ دَ) [ په. ] ۱- (مص م.) کوفتن، آسیب رساندن. ۲- یورش بردن، حمله کردن. ۳- دزدیدن. ۴- ضرب سکه. ۵- چیره شدن. ۶- برابری کردن. ۷- (عا.) نامیزان بودن، درست نبودن. ۸- (مص ل.) ضربان یافتن: زدن دل. ۹- الصاق کردن، چسباندن. ۱۰ - قرار دادن، نصب کردن. ۱۱ - نواختن آلات موسیقی."