«فرهنگ معین»
(زَ) [ په. ] (اِ.) ماده سمی. ؛ ~ هلاهل زهر جانوری افسانهای که گفته شده بسیار کشندهاست. ؛ ~ چشم گرفتن بسیار ترساندن. ؛ ~ مار کردن کنایه از: خوردن (در مقام دشنام و تحقیر). ؛ ~ ماری کنایه از: مشروب الکلی.