«فرهنگ معین»
"[ په. ] (اِ.)۱ - نقره. ۲- پول، وجه. ۳- فلزی قیمتی که در معادن به طور خالص یا به صورت ترکیب با فلزات دیگر (انتیمون، سرب) یافت میشود و چون آن را با مس ترکیب کنند محکم تر میگردد و در صنعت کاربرد زیاد دارد. ۴- مفتول، رشته باریک فلزی. ۵- یک یا مجموعه چند رشته فلزی باریک و بلند با رسانایی زیاد جهت کاربردهای گوناگون (برق، تلفن و غیره). ۶- تار یا زه ابزارهای موسیقی زهی. ؛ ~کارت قطعه کوچک شامل مدارهای مختلف که در داخل تلفن همراه (موبایل) قرار میدهند و به وسیله آن تماس برقرار میشود که درواقع کارت مشخصه مشترک است و خرید و فروش سیم کارت از طریق این قطعه صورت میگیرد. ؛ ~بکسل طناب سیمی ای که معمولاً یک سر آن را به خودرو معیوب و سر دیگر آن را به خودرو سالم میبندند تا آن را به دنبال خود بکشد. ؛ ~باطری دو سیم با دو گیره در انتهای آنها که با وصل کردن به قطبهای مثبت و منفی باطری دو اتومبیل هنگامی که یکی از آنها ضعیف یا عیب داشته باشد به کار میرود و به کمک آن اتومبیل دیگر را روشن میکند. ؛ ~خاردار دو رشته سیم تابیده با گرههای چند شاخه تیز که معمولاً به عنوان مانع عبور به دور زمین یا روی دیوار میکشند. ؛ ~ظرف شویی نوارهای خیلی باریک فلزی که حالت تابیده دارد و برای شستن دیگ و قابلمه و مانند آن به کار میرود. ۵- تارهای سازهای زهی. ؛به ~آخر زدن (کن.) تن به خطر دادن و آخرین چاره را آزمودن. ؛ ~های کسی قاطی شدن (کن.) عقل خود را از دست دادن، خل شدن."