قابل

«فرهنگ معین»

"(بِ) [ ع. ] (اِفا.)
۱- پذیرنده، قبول کننده.
۲- لایق، سزاوار.
۳- باتجربه، کارآزموده.
۴- بسیار، زیاد.
۵- آتیه، آینده. مق  ماضی.
۶- ضامن.
۷- جزء پیشین بعضی از کلمه‌های مرکب به معنی «شایسته، درخور، مناسب»: قابل اعتماد، قابل اعتنا.
۸- جزء پیشین بعضی از کلمه‌های مرکب به معنی «دارای امکان و توانایی قبول کار یا حالتی»: قابل اجرا، قابل تحمل."
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر