«فرهنگ معین»
"(بِ) [ ع. ] (اِفا.) ۱- پذیرنده، قبول کننده. ۲- لایق، سزاوار. ۳- باتجربه، کارآزموده. ۴- بسیار، زیاد. ۵- آتیه، آینده. مق ماضی. ۶- ضامن. ۷- جزء پیشین بعضی از کلمههای مرکب به معنی «شایسته، درخور، مناسب»: قابل اعتماد، قابل اعتنا. ۸- جزء پیشین بعضی از کلمههای مرکب به معنی «دارای امکان و توانایی قبول کار یا حالتی»: قابل اجرا، قابل تحمل."