«فرهنگ معین»
"(لِ) [ معر. ] (اِ.) ۱- پیکر، هیکل. ۲- شکل، هیئت. ۳- آلتی که جسمی شکل پذیر را در داخل یا خارج آن نهاده به صورت آن آلت درآورند، قالب کفش. ۴- واحدی برای قطعات بریده معین ؛ قالب پنیر. ۵- جزو، رکن (علم عروض). ؛ ~تهی کردن الف - بی نهایت ترسیدن. ب - کنایه از: مردن. ؛~کردن گول زدن خریدار و فروختن جنس نامرغوب به او."