«فرهنگ معین»
"(مَ) [ معر. ] (اِ.) = مکو. ماکو: ۱- افزار جولاهگان که بدان جامه بافند. ۲- آلتی در چرخ خیاطی که ماسوره در میان آن جای دارد. ۳- طاسی که از آن آب خورند، طاسی که بالای آن تنگ و میانش گشاد باشد. ۴- واحدی در عراق قدیم معادل ۱۶ قفیز یا ۵ من."