ه

«فرهنگ معین»

"(هَ یا هِ) (های غیر ملفوظ) (پس.) به صورت پسوند به معانی ذیل آید:
۱- نسبت و اتصاف: الف - به اسم عام پیوندد و صفت سازد: نبرده = نبردی. ب - به اسم عام پیوندد و مفهوم اخص یابد: زرده. ج  - به کلمه مرکب از عدد و اسم عام پیوندد و معنی مقدار دهد. (این نوع را هم «ها»ی مقداریه نامند).
۲- به اسم ذات یا صفت مطلق ملحق گردد و تغییری ظاهراً در معنی کلمه و هویت دستوری ندهد: آشکار = آشکاره.
۳- به صفت مختوم به  ین پیوندد: زرین  ه.
۴- به کلمه (صفت و اسم) مختوم به  ان جمع پیوندد، به دو صورت: الف - غالباً قید سازد: مرد ان  ه. ب -  گاه صفت سازد: استادانه.
۵- (مانندگی) شباهت: پایه.
۶- دارایی و خداوندی: الف -  به عدد پیوندد و اسم سازد: پنجه. ب - به عدد و معدود پیوندد و صفت سازد به معنی دارای آن عدد و معدود: دو دره. ج - گاه به اسم صوت پیوندد و اسم سازد: ترقه.
۷- اسم آلت  - به فعل امر (دوم شخص مفرد) پیوندد و اسم آلت سازد: آتشزنه.
۸- اسم مفعول  - به آخر مصدر مرخم = سوم شخص مفرد ماضی مطلق پیوندد و اسم مفعول سازد: آمده.
۹- اسم فاعل  - به آخر سوم شخص جمع مضارع پیوندد و اسم فاعل سازد: آینده. 
۱۰ - اسم مصدر - به ریشه فعل + دوم شخص امر حاضر پیوندد و اسم مصدر سازد: پذیره. 
۱۱ - اسم مکان  - به آخر اسم یا صفت پیوندد و نام مکانی خاص گردد: انجیره. 
۱۲ - معرفه  - در تداول به آخر اسم یا صفت به جای موصوف پیوندد و افاده معرفه کند: آقاهه. 
۱۳ - تحقیر - گاه در تداول به آخر اسم پیوندد و افاده تحقیر کند: پسره."
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر