فرهنگ معین

کلمه
آبادی
آبار
آباژور
آبافت
آبال
آبان
آبانگان
آبانگاه
آبتاب
آبج
آبجی
آبچین
آبخسب
آبخست
آبخو
آبخواره
آبخور
آبخورد
آبخورش
آبخوری
آبخوست
آبخیز
آبدار
آبدارچی
آبدارخانه
آبدارک
آبدارو
آبداری
آبدان
آبدست
<صفحه 114>