پیرمردی در یک کلبه کوچک تنها زندگی می کرد. صبح روز پنجشنبه مشخص ، هنگامی که پستچی نامه ای را تحویل می داد ، متوجه شد که پیرمرد قتل شده است. او بلافاصله با پلیس تماس می گیرد.
وقتی پلیس به صحنه می رسد. آنها دو بطری شیر ، روزنامه دوشنبه ، یک کاتالوگ ، بروشورها و نامه های باز نشده پیدا می کنند. پلیس مظنون را پیدا می کند. مظنون کیست و چرا؟
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
پاسخ معما
آنها گمان می کنند پسر روزنامه فروش است ، چون روزنامه های سه شنبه و چهارشنبه مفقود شده اند.