«لغت نامه دهخدا»
[ژَ گِ رِ تَ] (مص مرکب)چین، شکن، شکنج، گره، انجوغ پیدا کردن. ترنجیدن. نورد پیدا کردن. منقبض شدن. متشنج گشتن. تقلص.