«لغت نامه دهخدا»
[اِ رَ] (ع مص) اِحاره. صاحب بچه گردیدن: احارت الناقه. (منتهی الارب). || جواب بازدادن. (زوزنی): مااحار جواباً؛ جواب بازنداد. (منتهی الارب). || افزونی کردن آسیا. (تاج المصادر). || طحنت فمااحارت شیئاً؛ بیرون نداد چیزی از آرد. (منتهی الارب).