«لغت نامه دهخدا»
[اِ] (ع مص) وقف کردن چیزی: الوقف هو احباس العین و تسبیل المنفعه. - احباس فرس؛ وقف کردن اسب در راه خدای. (منتهی الارب). || در بند نگاه داشتن. || بستن اسب را جائی در راه خدا.