«لغت نامه دهخدا»
[اِ] (ع مص) سوگند دادن. (تاج المصادر) (منتهی الارب). || احلاف غلام؛ تجاوز کردن او ایّام نزدیکی بلوغ را. || اِحلاف حلفاء؛ رسیده گردیدن دوخ. || مااَحلف لسانه؛ چه تیز و فصیح است زبان او. (منتهی الارب).