«لغت نامه دهخدا»
(اِ) خشت پخته. آجر. (ربنجنی). کرمید : بر در و بام برف پنداری بیخته گچ و کشته آگور است.مسعودسعد. خانهء جغد را بکوشیدی بگچ آگور و نقش پوشیدی آن گچ آگور کرده خانهء دین وین بیاراسته بنور یقین.سنائی. آهک کافوروش اندوده بر آگور او خشت زرین را مطلا کرده گوئی آب سیم. ابن یمین.