«لغت نامه دهخدا»
[لِ مُ هَلْ لَ] (اِخ) آل مهلب بن ابی صفره. مهالبه. ابوصُفره از مردم یمن و از جانب امیرالمؤمنین علی علیه السلام امیر آنجا بود. مهلب پسر او از جانب عبدالله زبیر امارت خراسان یافت و با خوارج (ازارقه) جنگها کرد و آنان را چند نوبت بشکست و آنگاه که حجاج بن یوسف ثقفی بامارت خراسان و عراق منصوب گشت هرچند جهد کرد مهلب را از امارت جیوش خلع کند نتوانست، عاقبت حجاج او را بامارت خراسان فرستاد و در سال 102 ه .ق . وفات کرد و مغیره بن مهلب امارت مرو داشت و بمرو در حیات پدر فرمان یافت، و یزیدبن مهلب پس از پدر سه سال والی خراسان بود، سپس حجاج او را معزول کرد و امارت خراسان را به برادر او یعنی مفضل بن مهلب داد، و این مفضل مردی عالم و سخی بود و سلیمان بن عبدالملک در خلافت خویش امارت خراسان را به اصالت به یزیدبن مهلب سپرد، عمر بن عبدالعزیز یزید را از امارت خراسان عزل و بند کرد و مخلدبن یزیدبن مهلب را نیز جراح امیر خراسان بگرفت و مغلولاً بدمشق نزد عمر بن عبدالعزیز فرستاد، و گویند مخلد در این راه با اینکه در بند بود هشتصدهزار درم بفقرا و محاویج و صلحا عطا داد و عمر بر او ببخشود و بشفاعت وی یزید را نیز آزاد فرمود و آنگاه که عمر بن عبدالعزیز در بستر مرگ بود یزیدبن مهلب به بصره شد و یزیدبن عبدالملک پسر خود مسلمه را بجنگ یزیدبن مهلب فرستاد و یزیدبن مهلب در این جنگ کشته شد. و از بزرگان این خاندان روح بن حاتم المهلبی و یزیدبن حاتم المهلبی است، و از یزیدبن مهلب در خراسان اولاد و اعقاب ماند، از آنجمله است فقیه رئیس ابوعبدالله محمد بن یحیی، و از این خاندان در بیهق و نشابور نیز امرا و فقها و محدثین بوده اند.