«لغت نامه دهخدا»
[تَ] (ص لیاقت) درخور آموختن. قابل آموختن : عشق آمدنی بود نه آموختنی. ای سوختهء سوختهء سوختنی... || آموختن : حق را تو کجا و رحمت آموختنی. (منسوب به خیام).